نهم آگوست 2009
مراسم تحلیف (قسم خوردن) احمدی نژاد
احمدی نژاد:ا
قسم می خورم، آی قسم می خورم
گهی بیشتر، گاه کم می خورم
قسم بر خود حضرت خامنه
که با دست چپ تو سرم می زنه
به روح خمینی که بعد از وفات
شده منشی دفتر منکرات
به مصباح یزدی که در شام خویش
سه تا نوجوان را کشیده به نیش
به کاشانی و یزدی و جنتی
به فالوده و پشمک و مسقطی
قسم می خورم من به جان زنم
که گه گاه او را کتک می زنم
به جان عزیز لباس شخصیان
که عضو سپاهند یک در میان
قسم می خورم من به جان چماق
به سیخ کباب و به ظرف سماق
به شلاق و باتون و داغ و درفش
به مشت و لگد، ضربه لنگه کفش
به بمب اتم، عشق آقا و من
به موشک که داغان کند مرد و زن
به چاقو قسم، چاقوی دسته دار
که از دشمن دین برآرد دمار
به نفت سیاه و به گاز سپید
قسم بر دلاری که از "قم" رسید
خلاصه به هرچه که در این جهان
مقدس بود بهر اینجانبان
که من عاشقم، عاشق این اطاق
و این میز و این صندلی، این چماق
بسی عشق کردم در این سالها
من این صندلی را نسازم رها
قسم می خورم جان آسیدعلی
که چسبیده کونم به این صندلی
مردم:
به خون تمام شهیدان قسم
به جان جوانان ایران قسم
به زودی چنان و چنینت کنیم
دوتاچوب در آستینت کنیم
تو و رهبرت را به پس گردنی
برون می کنیم، آخ برون کردنی
مراسم تحلیف (قسم خوردن) احمدی نژاد
احمدی نژاد:ا
قسم می خورم، آی قسم می خورم
گهی بیشتر، گاه کم می خورم
قسم بر خود حضرت خامنه
که با دست چپ تو سرم می زنه
به روح خمینی که بعد از وفات
شده منشی دفتر منکرات
به مصباح یزدی که در شام خویش
سه تا نوجوان را کشیده به نیش
به کاشانی و یزدی و جنتی
به فالوده و پشمک و مسقطی
قسم می خورم من به جان زنم
که گه گاه او را کتک می زنم
به جان عزیز لباس شخصیان
که عضو سپاهند یک در میان
قسم می خورم من به جان چماق
به سیخ کباب و به ظرف سماق
به شلاق و باتون و داغ و درفش
به مشت و لگد، ضربه لنگه کفش
به بمب اتم، عشق آقا و من
به موشک که داغان کند مرد و زن
به چاقو قسم، چاقوی دسته دار
که از دشمن دین برآرد دمار
به نفت سیاه و به گاز سپید
قسم بر دلاری که از "قم" رسید
خلاصه به هرچه که در این جهان
مقدس بود بهر اینجانبان
که من عاشقم، عاشق این اطاق
و این میز و این صندلی، این چماق
بسی عشق کردم در این سالها
من این صندلی را نسازم رها
قسم می خورم جان آسیدعلی
که چسبیده کونم به این صندلی
مردم:
به خون تمام شهیدان قسم
به جان جوانان ایران قسم
به زودی چنان و چنینت کنیم
دوتاچوب در آستینت کنیم
تو و رهبرت را به پس گردنی
برون می کنیم، آخ برون کردنی