Tuesday, March 29, 2011

سال جهاد اقتصادی

حسین پویا

نهم فروردین 1390



سال "جهاد اقتصادی
خامنه ای سال جدید را سال "جهاد اقتصادی" نامید. شعر طنز



عدالت بود نام سال ماضی

که پرشد با عدالت جیب قاضی



ولی امسال با لبخند و شادی

بود سال "جهاد اقتصادی"



و اما این جهاد از اون جهاداس

که مسئولش یکی از آقازاداس



هدف از این جهاد سخت و مشکل

بود کوبیدن افراد غافل



وزیرانی که سی میلیارد دارند

در این سازندگی! شرکت ندارند



وزیرانی که کمتر "مایه" دارن

در این سازندگی مسئول کارن

 

"جهاد اقتصادی" یک جهاد است

که در واقع مزایایش زیاد است



یکی اینکه همه پولدار میشن

اگرچه بعضیا بیکار میشن



دو دیگر اینکه ارزان میشه ارزاق

فراوان میشه باز اجناس قاچاق



دوباره میشه مجانی اتوبوس

توپولف می خریم از کشور روس



و هرکس را که ناراضی است از آن

سوارش می کنیم با نرخ ارزان



به هرکس برق میخواد گاز میدیم

به دست نوحه خوانها ساز میدیم



به کارتون خوابها هم خونه میدیم

یه شغلی گوشه توپخونه میدیم



برای رونق کلیه فروشی

من از خمسش نمایم چشم پوشی



وحتی میدهم یک حکم فرعی

که این بیزنس بود یک کار شرعی



فراوان میشه نان و خانه و کار

برای مومنین اما، نه کفار



و دیگر مشکل ما اعتیاد است

که نرخ "جنس" هم گاهی زیاد است



خبر دادم به یاران بسیجی

که این مشکل شده اسباب گیجی



و باید این عزیزان با چماقا

در آرن نشئگی را از دماغا

 

خلاصه از "جهاد اقتصادی"

نباید در بیاد خرج زیادی

 
اگر هم فتنه گرها سم بپاشن

به فکر توطئه یا فتنه باشن



و یا اینکه بخوان بازی درآرن

و یا چوب لای چرخ ما بذارن



نذارن این "جهاد اقتصادی"

بشه واسه بسیج اسباب شادی



به فرمان خود ما، یعنی "آقا"

"پلیس اقتصادی" میشه برپا



و کهریزک جواب اعتراضه

دیگه باید برم، وقت نمازه

------------------------

وبلاگ نوشته ها و اشعار طنز حسین پویا

http://hosseinpooya.blogspot.com/

ویدیوهای شعر خوانی در یوتیوب




Tuesday, March 22, 2011

بهار و نوروز دشمن ملا



حسین پویا
نوروز 1390

با تبریک عید به همه ی مجاهدان و مبارزان راه آزادی وطن. بخصوص مجاهدین شهر اشرف.
 نوروز بر همه آنانی که "گواهی درد را با قلم، به چشم جهانیان پدیدار می کنند" مبارک باد.
با امید سرنگونی هرچه زودتر رژیم جهل و جنایت آخوندی.ا


بهار و نوروز؛ دشمن ملا

زمستان رفت و نوروز از ره آمد
 بهار شاد و پیروز از ره آمد

شکوفه خنده زد بر شاخ گیلاس
 به صد رنگ دل افروز از ره آمد

به جنگ دشمنان عید و شادی
 دوباره حاجی فیروز از ره آمد

دل آخوند از نوروز خون است
 چرا باز عید نوروز از ره آمد؟

چرا بلبل چنین مست است و خندان؟
 چرا قمری بدآموز از ره آمد؟

برای حد زدن بر بلبل مست
 بازم آخوند پفیوز از ره آمد

به خونخواهی بلبل لشگر گل
 به کف شمشیر و نیمسوز از ره آمد

که تا آتش زند بر ریش ملا
 نگار آتش افروز از ره آمد


ندارد چاره ای ملای پفیوز
بجز مردن در این ایام نوروز


بود نوروز ملا روضه خوانی
 که بر منبر کند جفتک پرانی

پریشان می شود از نام نوروز
 بود او دشمن شور و جوانی

کلید شادیش در اشکم اوست
بود استاد سور و سورچرانی

به عمر خود نبوئیده ست یک گل
نبرده بو ز عشق و مهربانی

تنفر دارد از آواز بلبل
تم دلخواه ملا نوحه خوانی

اگر دیدی تو ملا در خیابان
 بزن توی سرش آنسان که دانی

اگر تو کم نمایی روی ملا
 کند ملت همیشه قدردانی


نماید چاره ی آخوند پفیوز
نگهبان بهار و میر نوروز