آخرین روز تابستان 91
السلام ای رهبر کل جهان
رهبر مستضعفِ مستکبران
خود تو میدانی که
من هم رهبرم
گرچه یک عمامه دارم بر سرم
لطف تو چون شامل ما میشود
نیش برخی دوستان وا میشود
گر حمایت های تو از ما نبوت!
این حکومت پیش از این کردی سقوط
بنده در ظاهر تو را "سَبّ" می کنم
لیک در خلوت برات تب می کنم
"دژمنان" من همیشه در کمین
تا بکوبند این ولایت را زمین
تو به ما قول حمایت داده ای
قول تبلیغ از ولایت داده ای
پس چرا گاهی به ما بَت! می کنی
"دژمن" ما را حمایت می کنی
گاهگاهی هم به ما لج می کنی
هی دهانت را به ما کج می کنی
ای اوبامای عزیز صهیونیست
هرکه فحشی داده اصلا با تو نیست
ای اوبامای بزرگ توده ای
تو خودت قبلا مسلمان بوده ای
ای فقیه مهربانتر از خودم
من همان اول طرفدارت شدم
ای اوبامای گل و قند و عسل
کرده این تحریم ها ما را فشل
ای اوبامای تمیز و شیک و گل
پیچ این تحریم را بنما تو شل
بارها از تو کمکها خواستیم
باز هم مارا کمک کن واستیم
اینهمه از حال ما غافل نباش
جون بچه ت این قَدَر مشکل نباش
باز هم با ما مماشاتی بکن
با سفیر ما ملاقاتی بکن
این همه تحریم ها از بهر چیست
هیچکس خواهان این تحریم نیست
تو چرا تنبیه کردی بنده را
ای اوباما جان، عوض کن دنده را
کی به تو گفته که من خیلی بدم
من غلط کردم اگر حرفی زدم
ای اوباما جان چرا حالیت نیست
پول داری، مشکل مالیت نیست
تو دکانت را به رویم بسته ای
من نمی سازم سلاح هسته ای
ما اتم را بهر خدمت خواستیم
نی برای ترس و وحشت خواستیم
ما و بمب هسته ای، آقا نَگین
"دژمن" است آنکس که می گوید چنین
بمب هم باشد اگر مقصود ما
نیست جز با نیت صلح و صفا
ای اوباما جان خلاصه چیز کن
باز از تنبیه ما
پرهیز کن
کرده اسرائیل چندین گفتگو
قصد بمباران ما را دارد او
بمب او ما را پریشان می کند
سایتها را درب و داغان می کند
کار اسرائیل را بنما وتو
نفت ارزان می فرستم بهر تو
کرده ایم این کار را با روس و چین
می برند از نفت ما بی بغض و کین
ای اوبامای عزیز و رستگار
جون مامانت مرا تنها نذار